من كويري‌تر از آنم كه به خود سبز شوم
روزني كن به دل سوخته‌ام باز، نماز
با طمأنينه‌ي الفاظ تو آرام شوم
اي غزل‌سازترين مرغ خوش آواز، نماز
در حوالي تو صد چشمه‌ي پاك است و زلال
و من و اين همه داغ جگر انداز، نماز
غنچه‌ي لاله‌ام و داغ شكفتن دارم
حرف‌ها دارم از آن نرگس غمّاز، نماز
اي خوش آن اوج نشينان كه به بال و پر سرخ
تا عروج تو رسيدند به پرواز، نماز
در كدامين غزل سبز به من هديه شدي
كه پر از شوق شكفتن شده‌ام باز، نماز