ای آنکه  ترا  قدرتِ  پرواز  خدا  داد

اکسیر جوانی  و  دلِِ  پر  زِ  صفا داد

آن چیز که درخواست نمودی به تمنا

او معبرِحق پویی و عرفان به شما داد

خواهی تو بجویی ثَمَرِ وصل به کویش

چون طالب وصلی همه هستیِ خود داد

او شاهد آن است که چه سان راه بپویی

این رحمت او بود  هدایت به شما داد

خواهی چو شوی راه رو  عزتِ و ایمان

می جوی مسیری که ترا وعدۀ آن داد

آرام وضو ساز  و  بخوان نغمۀ توحید

این دفترعشقی است که آن یاربه ماداد

از خود  تو  جدا   شو  اثرش  نور  ببینی

در  راهِ  وصالش  همۀ  پاکیِ  خود  داد

گر زمزمه ات  اوج  بگیرد  چو  ملائک

هم بودن و هم جمع غنائم به شما داد

مقصود از این زندگی خاکی ما چیست

جز و صل به معبود که او وعدۀ آن داد

فانی چو شدی رمز بقا یافتنی شد

این رحمت حق بود ، غنا را به شما داد

چون غرق صفاگشته تو بیمار بجویی

ره جوی کدامین دل بیمار به ما داد

قرب است و نشاطی ، عقلا واله و حیران

آگه چو شدی رمز وصالش به شما داد

آسان بنما رخ که تو اکنون همه نوری

از راه تکامل ثَمَرش را به شما داد

ای آنکه نمازت همه شور است و تمنا

تو یافته ای معرفتی را که خدا داد